قدس- هنگامه طاهری: کودکانی که سال اول ورود به مدرسه را تحت نظر معلمی با مشکلات روحی و مالی عدیده آغاز کردند و سیستم آموزشی با قصور از حساسیت لازم نسبت به تدریس این دانشآموزان، محصلینی تربیت کردند که به قول کارشناس ما میتوانند در آینده برای جامعه بحران ساز شوند!
تنبیه بدنی دانش آموزان در جامعه ما اگر چه حرف تازه ای نیست، اما به قول دکتر سید محسن اصغری نکاح، دکترای روانشناسی کودک و استاد یار دانشگاه فردوسی مشهد، معلم با این دانش آموزان کاری کرده که در حال حاضر و در این فرصت کوتاه باقی مانده از سال تحصیلی، آموزش و پرورش باید سریعاً برای ترمیم آسیبهای وارده به این دانش آموزان با تیم مداخله در بحران وارد عمل شود.
آنچه به دستمان رسید گلایه عدهای از والدین کودکان کلاس اول یک دبستان پسرانه در ناحیه ۶ آموزش و پرورش مشهد بود.
موارد نه تنها دردآور که به نوعی بهتآور بود. در نامه ای که به دستمان رسید نوشته بود معلم کلاس اول با دانش آموزان چنان برخورد خشونتآمیزی کرده که برخی بچهها دچار بیاختیاری ادرار و مدفوع شده اند و یا با مشکل شب ادراری مواجه شدهاند. البته تشنج و بستری شدن یکی دیگر از بچهها در بیمارستان به دلیل فشار شدید روانی، بغرنجی موضوع را بیشتر نمایان میکرد.
سیلی و کشیدن موها و گوش را بچهها شاید بعدها فراموش کنند اما قطعاً تحقیری که هنگام فرو کردن سر آنها در سطل زباله انجام شده برای این که شخصیت بچهها را در حد زباله تنزل دهد و تمسخر آنهایی را که از شدت اضطراب با بیاختیاری ادرار مواجه میشدند هیچ گاه از یاد آن بچهها نخواهد رفت.
دکتر اصغری نکاح میگوید: این کودکان دست اولیای مدرسه امانت بودند و توان دفاع از خود رانداشتند. در این شرایط گاه والدین هم به خاطر ملاحظات اجتماعی و فرهنگی پیگیر چنین مواردی نمیشوند پس این اولیای مدرسه هستند که باید در مقام دفاع از این دانشآموزان بر میآمدند تا این کودکان معصومانه در مقابل چنین رفتارهای خشونت آمیزی قرار نگیرند.
او ادامه میدهد: از آنجا که دیدگاههای هیجانی کودکان در سالهای نخستین شکل میگیرد،معلم برای آنها ضمن اینکه سنبل قدرت است، منبع عطوفت هم هست و از نگاه بچهها انسانی است با تمام ارزشهای انسانی.وقتی از طرف چنین کسی به بچهها آسیب میرسد ذهنیت آنها در خصوص معلم و مدرسه مخدوش میشود چنان که بازسازی آن کار سادهای نخواهد بود.
به گفته او در کلاس اول و دوره ابتدایی باید اولویت اول آماده کردن کودکان برای تفکر و حضور در جمع همسالان و شوق و اشتیاق یادگیری باشد اما وقتی در شرایط مواجهه با آسیب قرار میگیرند به طور حتم واکنشهایی چون مدرسه گریزی، استرس پس از سانحه،اضطراب، پرخاشگری و افسردگی را نشان میدهند.
این دکترای روانشناسی کودک تصریح میکند: آسیب روحی این بچهها با تغییر معلم ترمیم نمیشود و همین آسیبهایی که گاه ممکن است توسط والدین یا اولیای مدرسه کوچک به نظر برسد میتواند به بحرانهایی بزرگ برای کودکان در آینده تبدیل شود.
وی تأکید میکند: ریشهیابی رفتاری افرادی که در جامعه نابهنجار و بحرانساز هستند، نشان میدهد آنها در کودکی مواردی چون حقارت و تنبیه را تجربه کردهاند و یا نادیده گرفته شدهاند، در حالی که همینها میتوانستند طوری تربیت شوند که بعدها در جامعه توسعهآور باشند.
با این همه او خطاب به آموزش و پرورش میگوید:در این گونه موارد آموزش و پرورش باید پیش قدم شده تا با حفظ اخلاق حرفهای در راستای حفظ منافع دانشآموزان و حقوق حرفهای معلمان موضوع را پیگیری کند و نظارت داشته باشد تا معلم نماها وارد سیستم نظام آموزشی نشوند.
او یادآور میشود: به خاطر حفظ وجاهت معلمان باید از ورود معلمانی با مشکلات شخصی یا کسانی که به صورتی نامناسب وارد این سیستم شدهاند، کسانی که آموزش ضمن خدمت مناسبی ندیدهاند و مهارت لازم در مواجهه با بچهها را ندارند و یا کسانی که از انگیزه، صبوری و بردباری کافی برای کار با بچهها برخوردار نیستند جلوگیری شود.
نظر شما